وقتی صدای نوشته ها بلند میشود ..

وقتی صدای نوشته ها بلند میشود ..

گاهی حقیقت هایی را مینویسم که گفته نمیشود! و بیشتر اوقات روزانه های این روز های خودم را مینویسم :)

*رفقا کسی موظف نظر دادن اجباری نیست ! راحت باشید :)

امروز به تو هشدار دادم که دیگر وسط درس خواندنم نیایی و من را به درون رویا ها نبری ولی تو اعتنا نکردی و آمدی . وقتی داشتم با بغض از اهدافم برای تو حرف میزدم ویکهو احساس کردم دارد گریه ام میگیرد تو باز هم اعتنا نکردی و ماندی . وقتی مادر من را برای ناهار صدا زد و من رفتم تو باز هم از خیال من بیرون نیامدی . قبل تر از وقتی که مامان من را صدا بزند من گریه کردم بدون اینکه احساس کنم یا قصد گریه کردن داشته باشم گریه کردم و تو ..تمام این ها تقصیر تو بود , این ها را می دانی؟!


* عیدتون مبارک :)
۹۴/۰۷/۱۰
ر. نــون